گذشته
و اگر اشتباه نبوده، پس دقیقا چه چیزی از این گذشتهی لعنتی اذیتش میکند؟ چرا باید مدام به این فکر کند که اینراه، خوب نبوده، درست نبوده، باید عوض شود و در عین حال هرچقدر که بگردد هیچ عیبی را در قدمهای گذشتهاش پیدا نکند؟
عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک یا از این قطار خون میچکه قربان! / نوشته حسین مرتضائیان آبکنار / نشر نی
صفحهی شصت و شش
لغو مجوز شده در سال 87
خوابگرد : نهم تا پانزدهم مهرماه، هفتهی کتابهای ممنوع است. بیایید با سانسور بازی کنیم. از کتابخانهی خود کتابی را که دیگر اجازهی چاپ ندارد، بردارید و جملهای دلخواه از آن را به اضافهی نام کتاب و نویسنده یا مترجم آن برای دیگران بنویسید. این توضیح را هم زیر آن اضافه کنید تا دیگران هم در این بازی شرکت کنند. اگر هم خودتان نویسنده یا مترجم اید، میتوانید در کنار این کار، مواردی از سانسور کتاب یا کتابهایتان را هم برای خوانندگان بنویسید.
چرا تو ؟
چرا تنها تو؟
چرا تنها تو از میان زنان،
هندسه ی حیات مرا در هم میریزی،
پابرهنه به جهان کوچکم وارد میشوی،
در را میبندی من
اعتراضی نمیکنم؟
چرا تنها ترا دوست می دارم میخواهم؟
میگذارم بر مژه هایم بنشینی
ورق بازی کنی
و اعتراضی نمیکنم؟
چرا زمان را خط باطل میزنی
هر حرکتی را به سکون وا میداری؟
تمام زنان را می کشی در درون من
و اعتراضی نمیکنم!
Make me sad, make me sleep, make me question
Give me things that can calm this depression
Archive,dangervisit
به همین خاطر، مینویسم. مینویسم تا شاید یکروز بتوانم چیزی خلق کنم که بینقص باشد. یا دستکم ذرهای به آن نزدیک شده باشد. حالا این سوال پیش میآید که چرا مثلا آهنگ نمیسازی یا فیلم نمیسازی یا نقاشی نمیکشی؟ خب، اینها دیگر وابسته به نوع تربیت و ژنتیک من است. من کلاس دوم راهنمایی که بودم، هم روی بوم و با رنگ روغن نقاشی میکشیدم و هم داستان کوتاه مینوشتم. ولی بخاطر اینکه داستانهام بیشتر ستایش شد و بیشتر مورد تشویق قرار گرفت به مرور نقاشی را کنار گذاشتم و بیشتر نوشتم. خلاصهتر اینکه داستان تنها امید من برای خلق موجودی بینقص است.
پیشنهاد: آلبوم تازه گروه آرشیو.
مخصوصا گفتوگوی سینا حشمدار با بهمن شعلهور که خوب از آب در آمده.
و همینطور گفتوگوی من با امین انصاری در رابطه با نشر الکترونیک را هم از اینجا بخوانید.
یکی دو یادداشت دیگر هم دارم که حوصله داشتید بروید بخوانید. در رابطه با سنتائور جان آپدایک، بیلنگر شعلهور و شکار امین انصاری.
شکار امین انصاری به صورت فایل پیدیاف روی اینترنت هست. تو گوگل سرچ کنید و دانلودش کنید و بخوانید. نشر گردون آلمان منتشرش کرده.
یک داستان کوتاه فوقالعاده هم که آپدایک سال 2006 نوشته هم قرار بود ترجمه شود که متاسفانه نرسیده انگار. شاید خودم ترجمش کردم و گذاشتم روی همین وبلاگ. شاید هم در آینده لینک دانلودش را گذاشتم.
عجالتا بروید و داستان کوتاهی که از ناباکوف ترجمه کردیم را بخوانید.
دلایل تعطیلی ادبیات ما را هم در سخن سردبیر بخوانید.