اخیرا برای این سوال که چرا می‌نویسم جوابی پیدا کرده‌ام. جوابی که فکر نمی‌کنم بدرد کسی بخورد ولی برای خودم به اندازه کافی قانع کننده است: من هیچ چیز را به اندازه‌ی بی‌نقصی ستایش نمی‌کنم. و بالاترین لذت برای من زل زدن به بی‌نقصی محض است.

به همین خاطر، می‌نویسم. می‌نویسم تا شاید یک‌روز بتوانم چیزی خلق کنم که بی‌نقص باشد. یا دست‌کم ذره‌ای به آن نزدیک شده باشد. حالا این سوال پیش می‌آید که چرا مثلا آهنگ نمی‌سازی یا فیلم نمی‌سازی یا نقاشی نمی‌کشی؟ خب، این‌ها دیگر وابسته به نوع تربیت و ژنتیک من است. من کلاس دوم راهنمایی که بودم،‌ هم روی بوم و با رنگ روغن نقاشی‌ می‌کشیدم و هم داستان کوتاه می‌نوشتم. ولی بخاطر این‌که داستان‌هام بیشتر ستایش شد و بیشتر مورد تشویق قرار گرفت به مرور نقاشی را کنار گذاشتم و بیشتر نوشتم. خلاصه‌تر این‌که داستان تنها امید من برای خلق موجودی بی‌نقص است.

 پیشنهاد: آلبوم تازه گروه آرشیو.