مالیخولیا اثر فنتریه

تصور کنید نزدیک شدن ستارهای عظیم به زمین در محافل دانشگاهی به بحث گذاشته شود. گروهی معتقدند به راحتی از کنار زمین خواهد گذشت و آب در دل هیچکس تکان نخواهد خورد. مثل همیشه محاسبههایشان دقیق است و مولادرزش نمیرود. اما بدبینهایی هم هستند که فکر میکنند جاذبهی زمین جسمی به این سنگینی را به روی خودش میکشاند و کار همه را یکسره میکند.
فیلم مالیخولیا لارس فنتریه بیننده را با پرسشی روبهرو میکند که از آن رهایی نیست؛مرگ. ما چگونه با مرگ روبهرو خواهیم شد؟ و اساسا زندگی و مرگ در کنار هم، یا حتا در مقابل هم، چه معانی بالقوهای میتوانند داشته باشند؟
در نیمهی اول فیلم با تازه عروس دیوانهای طرفیم. تصویر بالا. فکر میکنم تقلیدی باشد از مرگ اوفلیا نامزد هملت. پدر و مادر عجیبی دارد این تازه عروس و خواهر عاقلی که نگران اوست. و شوهر خواهر ثروتمندی که دوست داره به همه خوش بگذرد.
در نیمهی دوم فیلم با مرگ روبهرو میشویم. با ستارهای که قرار است زمین را ببلعد. و زندگی را. خواهر عاقل چه حسی خواهد داشت در برابر واقعیت گریزناپذیر مرگ؟ شوهرخواهر بورژوا و البته با مطالعه چگونه با این واقعیت روبهرو میشود؟
و همینطور عروس دیوانه که هرچقدر به مرگ نزدیکتر میشود رفتار نرمالتری از خودش به نمایش میگذارد. انگار تمام روانپریشی او در مواجه با مرگ است که درمان میشود.
همین زندگیها، نگاهها، رفتارها، کنشها و واکنشهای انسانی است که مالیخولیا را شکل میدهد. اگرنه،داستان صرفا بهانهایست برای تراشیدن سنگ مرگ و تمام نگاهها و رفتارهای انسانی پیرامون آن. فنتریه دور موضوع آنقدر میچرخد که به این کنش واکنشها معانی تازهای میبخشد.
از مالیخولیا به دلیل همین سه خاط آخر، لذت بردم .
فیلم مالیخولیا لارس فنتریه بیننده را با پرسشی روبهرو میکند که از آن رهایی نیست؛مرگ. ما چگونه با مرگ روبهرو خواهیم شد؟ و اساسا زندگی و مرگ در کنار هم، یا حتا در مقابل هم، چه معانی بالقوهای میتوانند داشته باشند؟
در نیمهی اول فیلم با تازه عروس دیوانهای طرفیم. تصویر بالا. فکر میکنم تقلیدی باشد از مرگ اوفلیا نامزد هملت. پدر و مادر عجیبی دارد این تازه عروس و خواهر عاقلی که نگران اوست. و شوهر خواهر ثروتمندی که دوست داره به همه خوش بگذرد.
در نیمهی دوم فیلم با مرگ روبهرو میشویم. با ستارهای که قرار است زمین را ببلعد. و زندگی را. خواهر عاقل چه حسی خواهد داشت در برابر واقعیت گریزناپذیر مرگ؟ شوهرخواهر بورژوا و البته با مطالعه چگونه با این واقعیت روبهرو میشود؟
و همینطور عروس دیوانه که هرچقدر به مرگ نزدیکتر میشود رفتار نرمالتری از خودش به نمایش میگذارد. انگار تمام روانپریشی او در مواجه با مرگ است که درمان میشود.
همین زندگیها، نگاهها، رفتارها، کنشها و واکنشهای انسانی است که مالیخولیا را شکل میدهد. اگرنه،داستان صرفا بهانهایست برای تراشیدن سنگ مرگ و تمام نگاهها و رفتارهای انسانی پیرامون آن. فنتریه دور موضوع آنقدر میچرخد که به این کنش واکنشها معانی تازهای میبخشد.
از مالیخولیا به دلیل همین سه خاط آخر، لذت بردم .
+ نوشته شده در سه شنبه هشتم آذر ۱۳۹۰ ساعت 2:33 توسط david
|