دیشب برنامه‌ی هفت خیلی بهم چسبید. بعد که امروز با بچه‌ها به بحث دیشب فراستی و افخمی رسیدم متوجه شدم اغلب عصبی شده‌اند از همان بحثی که به من چسبیده بود. چرا؟
می‌گفتند یعنی چه که دوربین روی دست اشتباه است. درخت زندگی خزعبل است. فن‌تریه که اصلا کارگردان نیست!
من فکر می‌کنم تا وقتی آنتی‌تزی وجود نداشته باشد سنتز صورت نمی‌گیرد. من با درخت زندگی ارتباط برقرار نکردم. از دوربین روی دست عصبی می‌شوم. و فن‌تریه ( با وجود علاقه‌ی شدید به داگویل ) برایم انسان عجیبی است. چرا که در مصاحبه‌هایش ادعا می‌کند کاتولیک سفت و سختی‌ست اما یکی از بزرگترین تهیه‌کنندگان صنعت پ.و.ر.ن است و چندتایی را شخصا کارگردانی کرده. خب، می‌توانیم این‌طور جواب دهیم : دوربین روی دست سبک تازه‌ای‌ست. درخت زندگی را باید چندین بار دید تا فهمید. به شخصیت فن‌تریه کاری نداشته باش. فیلم‌هایش را ببین.
اما می‌توان جواب‌های فراستی و افخمی را هم شنید. این‌که الزامی ندارد اگر فیلمی کن را ببرد شاهکار محض باشد. یا اگر از فیلمی خوشت آمده( جدایی نادر از سیمین را فیلم خوبی می‌دانم.به جز دوربین روی دستش که به گمانم ضربه‌ی جبران ناپذیری به میزانسن می‌زند.) تمام اجزایش را تایید کنی. یا اگر تکنیک داگویل را دوست داری سبک فیلم‌برداریش را هم بپسندی.
این سنتزی بود که برای من اتفاق افتاد.