2- فیلم یک حبه قند را در جشنواره دیدم. کارگردانی این فیلم یک سر و گردن از اصغر فرهادی بالاتر است و قطعا بهترین کارگردانی تاریخ سینمای ایران است. دیشب تو برنامه ی هفت شنیدم که چطور روی میزانسن کار کرده. فکر می کنم اولین بار است که در تاریخ سینمای ایران که کارگردانی از اجرای پیش از تولید برای تثبیت دکوپاژ و میزانسن بهره برده. یعنی استفاده از گروهی دانشجوی بازیگری و تمرین فیلمنامه با آن ها به منظور رسیدن به میزانسنی حساب شده قبل از ضبط با بازیگران اصلی فیلم.
3- ساعتای یک ربع به هفت صبح با صدای گریه از خواب پریدم. با خودم گفتم احتمالا بچه ای را بیدار کرده اند که بزور بفرستنش مدرسه و او هم زده زیر گریه. خودم هم به بدبختی و به کمک دو سه فنجان قهوه از خانه زدم بیرون که متوجه شدم همسایه بالاییمان دیشب تو خواب به رحمت خدا رفته.
همسایه ی جوانمان.
4- سریال دکستر شاهکار است. بعد از آن، سریال واکینگ دد را می بینم این روزها که خب، شاهکار نیست. اما خیلی خوب است.
5- اگر حوصله ندارید شیاطین داستایوفسکی را بخوانید( هزار و خورده ای صفحه است . ) دست کم فقط فصل آخرش ( نزد تریخون ) را بخوانید. ربط روایی به باقی رمان ندارد. تکه ی سانسور شده ی رمان است که در زمان خودش اجازه ی چاپ نداشته. شاهکار. بی بدیل. نمونه اش را هیچ کجا ندیده ام.