روز داروساز
تو داروخانه داشتم برای دختری دربارهی راههای درمان لکوپیسهای صورت و انواع روشنکنندهها و ضدآفتابها صحبت میکردم که مردی پرید وسط حرفم و برای دختر کوچکش راجع به طعمهای مختلف برق لب پرسید. رفتم تو ویترین را نگاه کردم. متوجه طعمها نشدم و از فروشندهی بخش آرایشی بهداشتی که رفته بود دستشویی خواستم زودتر کارش را تمام کند و بیاید جواب مشتری را بدهد. به مرد گفتم اینها انواع برق لب است ولی من راجع به طعمها اطلاعی ندارم و خواستم که منتظر بماند و دوباره برگشتم سراغ دخترک.
مرده سری تکان داد و به دخترش گفت اشکالی ندارد. اشکالی نداره دخترم، از یهجای دیگه واست میخرم. از حالت چهرهاش و حرفهای دمگوشیاش با دخترش و اینکه راهش را دارد میگیرد که برود متوجه شدم که خیال کرده من او را از سرم باز کردم تا برگردم و با دختره لاس بزنم.
امروز روز داروساز است. داروساز تنها دکتری است که بیمار میتواند بدون پرداخت ویزیت با او مشورت و صحبت کند. داروساز، تنها دکتریست که بیمنت تمام اطلاعاتش را در رابطه با هرمسالهای در اختیار بیمار قرار میدهد. اطلاعاتی که در اغلب موارد، از دانستههای یک پزشک عمومی دقیقتر و بیشتر است. داروساز تنها دکتری است که بدون دریافت ویزیت ده یا بیست هزارتومانی، به خواست بیمار، آزمایش خونش را میخواند و برایش تفسیر میکند. در عوض، داروساز تنها دکتریست که باید بابت دریافت هزاروپانصد تومان حق فنی هر نسخه، به همه جواب پس بدهد. خیلی از مراجعین او را متهم به گرانگیری، سرگردنه ایستادن و... میکنند. داروساز تنها دکتریست که بابت دریافت ناچیزترین پولها باید با بیمار چانه بزند. بحث کند. توهین و فحش و ناسزا بشنود. داروساز، تنها دکتری است که سرش غر میزنند، چرا که نتوانسته خط بدی را بخواند و از بیمار خواسته که نسخه را جای دیگری ببرد که به خط آن پزشک آشناتر باشد؛ داروساز، تنها دکتری است که هشتاد درصد وقتش، نه به امر پزشکی، که به توضیح چرایی گران بودن فلان دارو یا افزایش قیمتها برای مشتریها میگذرد. چیزی که از ایدهآل او، خواست او و حتا توان او خارج است.
با همهی اینها، خوب یا بد، امروز روز داروساز است.
مرده سری تکان داد و به دخترش گفت اشکالی ندارد. اشکالی نداره دخترم، از یهجای دیگه واست میخرم. از حالت چهرهاش و حرفهای دمگوشیاش با دخترش و اینکه راهش را دارد میگیرد که برود متوجه شدم که خیال کرده من او را از سرم باز کردم تا برگردم و با دختره لاس بزنم.
امروز روز داروساز است. داروساز تنها دکتری است که بیمار میتواند بدون پرداخت ویزیت با او مشورت و صحبت کند. داروساز، تنها دکتریست که بیمنت تمام اطلاعاتش را در رابطه با هرمسالهای در اختیار بیمار قرار میدهد. اطلاعاتی که در اغلب موارد، از دانستههای یک پزشک عمومی دقیقتر و بیشتر است. داروساز تنها دکتری است که بدون دریافت ویزیت ده یا بیست هزارتومانی، به خواست بیمار، آزمایش خونش را میخواند و برایش تفسیر میکند. در عوض، داروساز تنها دکتریست که باید بابت دریافت هزاروپانصد تومان حق فنی هر نسخه، به همه جواب پس بدهد. خیلی از مراجعین او را متهم به گرانگیری، سرگردنه ایستادن و... میکنند. داروساز تنها دکتریست که بابت دریافت ناچیزترین پولها باید با بیمار چانه بزند. بحث کند. توهین و فحش و ناسزا بشنود. داروساز، تنها دکتری است که سرش غر میزنند، چرا که نتوانسته خط بدی را بخواند و از بیمار خواسته که نسخه را جای دیگری ببرد که به خط آن پزشک آشناتر باشد؛ داروساز، تنها دکتری است که هشتاد درصد وقتش، نه به امر پزشکی، که به توضیح چرایی گران بودن فلان دارو یا افزایش قیمتها برای مشتریها میگذرد. چیزی که از ایدهآل او، خواست او و حتا توان او خارج است.
با همهی اینها، خوب یا بد، امروز روز داروساز است.
+ نوشته شده در سه شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 22:11 توسط david
|