وقتی با شخصیتی به شدت احساس هم‌ذات پنداری و نزدیکی می‌کنید، دیگر غم و خوشحالی او تبدیل به غم و خوشحالی شما می‌شود. این خاصیت رمان‌های بزرگ و سریال‌های خوش‌ساخت است.
به شخصه با شخصیت ریک، در سریال واکینگ دد خیلی احساس نزدیکی داشته‌ام. شخصی به شدت خانواده دوست، اخلاق‌گرا با شخصیتی به شدت حامی و پشتیبان که رهبری گروه را هم بخاطر هوش و خلاقیتش به عهده می‌گیرد. ولی، بعدها، و در طول سریال متوجه خیانت‌هایی می‌شود. خیانت دوستش، همسرش، و مرگ هردوتای آن‌ها. همین باعث می‌شود که ریک، به لحاظ روحی فروبپاشد و تقریبا دچار شیزوفرنی شود...
این اتفاق متاسفانه به شدت قابل فهم است؛ شخصیت‌های اخلاقی، شخصیت‌های محکم، شخصیت‌هایی که یک تنه بار گروهی را به دوش می‌کشند، زودتر خسته می‌شوند و فرومی‌پاشند...