خسته از دایرهها
خستهام از رسیدن به جایی که هرگز نمیخوام من
خستهام از رفتن تا آخر راهی که من نمیخوام
خستهام از نشستن و دیدن و دیدن گذر روزها
خستهام از دویدن رو دایرهها
انگار یکی هست بجای من که میبره من رو به جلوتر
انگار یکی هست همراه من که میبنده راه من رو
خستهام از پا گذاشتن رو جای پای این و اون
خستهام از گفتن اینکه چقدر خستم من و خستم من و
من دور شدم از اونچه بودم از قبل
انگار یکی هست بجای من.
circles band
خستهام از رفتن تا آخر راهی که من نمیخوام
خستهام از نشستن و دیدن و دیدن گذر روزها
خستهام از دویدن رو دایرهها
انگار یکی هست بجای من که میبره من رو به جلوتر
انگار یکی هست همراه من که میبنده راه من رو
خستهام از پا گذاشتن رو جای پای این و اون
خستهام از گفتن اینکه چقدر خستم من و خستم من و
من دور شدم از اونچه بودم از قبل
انگار یکی هست بجای من.
circles band
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 16:7 توسط david
|