کریستین و کید
زندگی فقط لحظههای اوج نیست، یا لحظات فرود. شاید آن چیزهایی که این لحظههای اوج و فرود را میسازند مهمتر باشد؛ آن دمهای به ظاهر بیارزش و بطئ و گاه ساکن.
میخواست بگوید مثلا آن وقتی که مینشسته پهلوی رزا، یا کنار تخت رزا و برایش قصههای کیپلینگ را میخوانده و یا برای جون لعنتی که توی شکمش بوده چیزی میبافته مهمتر بودهاند از آن شب که مست شده، یا عمدا مست کرده و با اولین مرد، با آن آلمانی مغرور و جذاب خوابیده، یا حتا با سعید. مردک آلمانی فکر کرده چون جذاب است و نمیدانم چطور است کریستین انتخابش کرده، یا اصلا کریستین را مجذوب کرده تا... خیلی هم آقامنشانه رفتار کرده و گفته دستآخر :
- متشکرم.
میخواست بگوید مثلا آن وقتی که مینشسته پهلوی رزا، یا کنار تخت رزا و برایش قصههای کیپلینگ را میخوانده و یا برای جون لعنتی که توی شکمش بوده چیزی میبافته مهمتر بودهاند از آن شب که مست شده، یا عمدا مست کرده و با اولین مرد، با آن آلمانی مغرور و جذاب خوابیده، یا حتا با سعید. مردک آلمانی فکر کرده چون جذاب است و نمیدانم چطور است کریستین انتخابش کرده، یا اصلا کریستین را مجذوب کرده تا... خیلی هم آقامنشانه رفتار کرده و گفته دستآخر :
- متشکرم.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 21:23 توسط david
|